چرا زنان حسادت می‌کنند؟

یکی از دردناک ترین تجارب انسانی حسادت است که اکثر مردم در دوره ای از زندگی آن را تجربه کرده اند. حسادت ممکن است ما را ناخواسته وارد دنیایی کند سراسر از ترس، اضطراب، خشم ، ابهام و ناامنی که باعث  سردر‌گمی و آزار ما شود. حسادت زمانی رخ می‌دهد که می‌ترسیم خطری رابطه‌ی ما را تهدید کند.

از این می‌ترسیم که شریک زندگی،دوستمان یا یکی از خانواده علاقه اش را به دما از دست بدهد و رابطه ‌ی صمیمانه ای با دیگران ایجاد کند. حسادت بخشی از مسیر زندگی است. البته ابزارهایی وجود دارد که ما می‌توانیم با به ک متار گرفتن آنها خودمان را در لحظه های سخت و دشوار مدیریت کنیم. علاوه بر این مقاله می توانید برای ادامه روند خود از مشاوره خانواده رایگان که به صورت مشاوره رایگان است استفاده کنید.

درباره‌ی هیجان “حسادت” چه می‌دانید؟

حتما دیده اید که حتی منطقی ترین افراد هم دچار رشک و حسادت شوند. حسادت عاطفه‌ای قوی برعلیه ادراک فرد از تهدید ناشی از خیانت یا تهدید به ترک است. ما وقتی نسبت به فردی که او را رقیب یا مزاحم می‌بینیم خشمگین می‌شویم و این خشم حاصلش “حسادت” می‌شود. همه ی ما پتانسیل پریشانی، غرق شدن و کنترل شدن توسط حسادت را داریم.

در حقیقت حسادت راهزن ذهن و قلب ما می‌شود احساسس می‌کنیم که چقدر درمانده و مضطرب شده ایم. حسادت در زنان از مقایسه، رقابت و ترس از دست  دادن به وجود می‌آید در طیف وسیعی از موقعیت ها به نظر می‌رسد که زنان نسبت به مردان حسودترند و بیشتر از حسادت عاطفی رنج می‌برند تا حسادت جنسی؛ هرچه یک زن احساس حسادت بیشتری کند کمتر قادر به عملکرد ،صحیح است.

درواقع حسادت مستلزم چند شرط است:

  1. مقایسه کردن (تو قابل مقایسه با من هستی)
  2. احساس محرومیت( تو چیزی داری که من ندارم)
  3. دوست داشتن آن نداشته ( دوست دارم که آن را داشته باشم.)
  4. احساس بیچارگی( احساس بیچارگی می‌کنم که نمی‌توانم آن را داشته باشم.)
این مقاله هم از دست نده :   آیا مردان پس از خیانت پشیمان میشوند؟

حسادت زمانی اتفاق می افتد که می‌ترسیم “رابطه‌ی خاص” ما تهدید شود، نگرانیم که شریک عاطفی مان یا اطرافیانمان  علاقه شان را به ما از دست بدهند. ما “حسادت ” را با “غبطه” اشتباه می‌گیریم. غبطه زمانی اتفاق می‌ افتد که ما متوجه می‌شویم. شخص دیگری نسبت به ما موفقیت بدست آورده و گاهی حتی می گوییم این حقش نبود و این عادلانه نیست. و از موفقیت آن فرد می‌رنجیم. ما علت موفقیت فرد را نشان دهنده ضعفمان می‌دانیم. “غبطه مربوط به “مقایسه “است. “حسادت” با ” تهدید یک رابطه” مرتبط است.

ما در حسادت به شدت دچار سردر گمی می‌شویم  چون معتقدیم  در یک زمان خاص باید یک احساس را تجربه کنیم. ما هر دو احساس چه احساس مثبت چه احساس منفر را تجربه می‌کنیم ک ه این احساسها همانند امواج به سمت ما در حرکتند. حسادت میزبان هیجان ها، احساس های بدنی، فکرها، رفتارها ، سوالات برای کنترل فردی دیگر است. داشتن حس حسادت مشکل محسوب نمی‌شود ،مشکل رفتارها و راهبردهای کنترل کردن است که بعد از حسادت ورزیدن می‌آید.

مقاله ی چگونه با همسرم صحبت کنم نیز در این مورد کمک کننده خواهد بود.

هنگام حسادت

هنگامی که ما به دیگری حسادت می‌کنیم  ذهنمان تحت تاثیر فکرها و احساس هایی قرار می‌گیرد که مجبورمان می‌کند. تصور کنیم داریم نابود می‌شویم و باید کارهایی را انجام دهیم. که ما را به جواب دلخواه مان نزدیک کند و ما را به یک جواب برساند. در این زمان “سیستم شناسایی تهدید” در ما فعال شده. ما به دنبال هر علامتی هستیم که نشان دهد. شریک زندگی مان به فرد دیگری یا اینکه فرد دیگری به او علاقه مند شده است. ذهن ما ، ما را فریب می‌دهد  و بر اساس طراحی ذهن بدون توجه به اینکه چقدر اطلاعات ما سطحی و ناچیز هستند در جستجوی آنهاست.

وقتی ما مضطرب و خشمگین هستیم اغلب فکرها را به عنوان حقایق در نظر می گیریم. ذهنتان مشغول میشود و به این نتیجه می‌رسید که همسر یا پارتنر شما به فرد دیگری علاقه مند شده است. به شما خیانت خواهد کرد و شما برایش دوست داشتنی و خاص نیستید. اما تا زمانی که شما حقیقت را بررسی نکردید، نمی‌توانید در مورد غلط بودن یا صحیح بودن قضیه حرفی بزنید.

این مقاله هم از دست نده :   چطور دل شوهرم ببرم

“کمبودهای دوران کودکی”

زیادی حسادت کردن، نتیجه ی حس بی ارزش بودن خودتان است. روانکاوان معتقد هستند که حسادت از دواران کودکی سرچشمه می‌گیرد. و می‌تواند نتیجه عدم توجه پدر و مادر  یا یکی از والدین نسبت به فرزندشان باشد و حتی ممکن است این احساس ،در نتیجه فقدان اعتماد به نفس و امنیت در دوران کودکی به وجود آید. مثل کودکی که از نداشتن یک سری ویژگی ها می ترسد که دیگران  از او انتظار دارند که آن ویژگی را داشته باشد. می‌ترسد که به اندازه کافی مورد پسند دیگران واقع نشود و توانایی جذب دیگران را نداشته باشد.

 ” ذهن حسود” از چند بخش تشکیل شده

باور بنیادی  مثل اینکه” من دوست داشتنی نیستم.” این باور مثل لنزی هست که شما به وسیله این لنز دنیا را نگاه می‌کنید. و این باور نحوه نگاه شما را سوگیرانه خواهد کرد. شما عینک حسادت را به چشم می‌زنید و همه چیز را با این عینک می‌بینید و به میزان کم می‌توانید جنبه های مثبت را در نظر بگیرید و شما غرق در افکار و این دیدگاهتان می‌شوید.

در قواعد ما یکسری فرضیه راجع به دیگران و یا خودمان داریم. اگر اینطور شود حتما اینطور میشود. ممکن هست قواعد شما باعث بشود با خود فکر کنید که اگر این دستورالعملها را دنبال کنم. حتما می‌توانم اتفاقات را کنترل و پیش بینی کنم. مثل: نباید به دیگران اعتماد کنم چون به من خیانت می کنند.

تفکر سوگیرانه فکرهایی هستند که خودکار و به خودی خود وارد ذهن ما می شوند. نگرانی و نشخوار فکری یعنی گیر افتادن در یک فکر منفی و ما به واسطه فکرهایمان دزدیده میشویم.  مثل این فکر: بقیه پیش چشمش لابد خیلی زیباترند. اگر بپذیرید که حتی خود من هم ممکن است افراد را زیبا ببینم مشکلی نیست. اما اگر با نگرانی  درباره فکرتان بیندیشید.  ذهن شما همانند چرخی که در گل و لای گیر افتاده درجا می زند. هر چقدر هم درباره اتفاقات احتمالی ربیشتر فکر کنید. مسائل منفی بیشتری به ذهنتان خطور خواهد کرد.

این مقاله هم از دست نده :   چطور از همسرم عذرخواهی کنم

چرا حسادت عاشقانه به وجود می‌آید؟چرا حسادت عاشقانه به وجود می‌آید؟

حسادت های عاشقانه مشکلی رایج میان زوج های امروزی است. همانطور که در بالا اشاره شد وقتی صحبت از حسادت به میان می‌آید،اغلب آن را احساس منفی می‌پندارند. در صورتی که این حس جزو آن دسته از احساساتی است که دنه مطلقا مثبت و نه کاملا منفی است. آن چیزی که اغلب افراد را در مورد این حس نگران می کند. اخلاق بیمارگونه،خشونت و عصبانیتی است که از این احساس نشات می گیرد.

“آیا عشق بدون حسادت ممکن است”؟ بدان سبب که زوجین در ابتدای پیوند خود علاقه دارند. بیشتر اوقاتشان را با یکدیگر بگذرانند، بیشتر تلاش می‌کنند تا نشان دهند با یکدیگر تفاهم دارند. و از آنجایی که فقط در قالب این پیوند می توانند به برخی از نیازهای خود پاسخ گویند، به نظر می رسد که فرد مقابل را دوست دارند.

این علاقه منجر به ایجاد نوعی وابستگی به طرف مقابل می شود. در نتیجه ممکن است احساس حسادت در هر یک از طرفین به وجود آید. بنابراین عشق و حسادت دو احساس لاینفک به حساب می آیند. حسادت به خودی خود یک مشکل به حساب نمی آید  و تنها شاخصی از وجود یک مشکل است.

این جملات را بارها شنیده ایم:

نسبت به اینکه همسرم در جمع خاصی با فرد دیگری غیر از من صحبت می کند، حساسم.

نمی توانم نگاه فرد دیگری را به همسرم تحمل کنم.

تمام رفت و آمدهای همسرم را کنترل می کنم.

نمی توانم تحمل کنم که همسرم بدون من به تفریحات خودش بپردازد.

این جملات می تواند وجود حسادت را در یک فرد ثابت کند.

کلام آخر

هیچ یک از ما بدون عیب و بدون نیاز به رشد نیست. امام روابط مملو از تعارض های حل نشده هستند.مراقب شرایط درونت باش. اگر عصبانی هستی، اگر حسادت می کنی..

اگر رنج عاطفی داری….

هر چه هست، متوجه آن باش و واقعیت لحظه را بشناس. این تجربه تو نیست که به تو شکل می دهد، بلکه تو با درک تجربه ات ، به خودت شکل می دهی.

امتیاز بدهید

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *